شعور شعر من ...

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 امروز دست های درختان را که به سمت خدا قنوت گرفته اند را سر شار از شکوفه های ایمان خواهیم دید .
شکوه شکفتن گل ها را بر مزارع سبز نیایش به تماشا خواهیم نشست .
لحظه های در کنار پدر و مادر بودن را غنیمت خواهیم دانست . با شکفته شدن گل لبخند بر گلستان لبان آن ها ، استجابت دعایمان را به انتظار خواهیم نشست .
در اولین ثانیه های بهار ، بهار آمدن مردی از تبار نور را از خدا خواهیم خواست و دعای اللهم عجل لولیک الفرج را با برادران وخواهران خواهیم خواند .
 در پیاله های چشمان فرزندانمان پسته های لبخند و محبت خواهیم ریخت .
آنان را ، هرچند برای دقایقی کوتاه ، بر پشتمان سوار خواهیم کرد تا کامشان عسل باشد .
احترام خواهیم کرد به همه ی بزرگانی که خداوند احترام آن ها را واجب کرده است .
از امروز دل های ما جلوه گاه محبت خدا خواهد شد .
حضور بی نظیر تجلی محبت وجمال خداوند ، بهار ، که با ترنم باران و سبزی سبزه زارانش دفتری از معرفت کردگار است ، بر همه ی عزیزان بهتر از جانم مبارک باد .
شعر نوبهار را که در سال گذشته سروده ام با همه ی ناقابلی هایش به شما تقدیم می کنم . هر چند کهنه شده اما بزرگواری شما هیچگاه کهنه نمی شود :

 

چه خوش باشی  نباشی ٬ نوبهاری

که باغ و سبزه اندر سینه داری

نسیمت؟ نه . مگر برقت بگیرد

ولی تو با نگاهی بی قراری

شکوه اشک چشم مست نازت 

شبیه  شبنمی در لاله زاری  

من امشب با غزل بودم ولیکن

غزال چشم تو از من فراری  

تو مثل شوقی از جنس تکلم

سکوت مبهمی در سینه داری

غزل می گویم از دلتنگ بودن

تو مشغولی و انشا می نگاری ؟

شعور شعر من حد دوبیتی است

تو هم حس غزلخوانی نداری

 

۹/۱/۱۳۸۹
مولوی ده کوثری

 

 

مهری که نزدیک است به قهر تبدیل شود

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این یادداشت برای سایت مرکزی دیلی تهیه شده است :



پدیده ی مسکن مهر یکی از کارکردهای اساسی دولت نهم ودهم در حوزه ی ایجاد سر پناه برای قشر کم در آمد بوده است و به جرات می توان گفت در حوزه ی مسکن تا کنون هیچ دولتی این چنین موفق نبوده است .

دیروز که به سایت مرکزی دیلی سرزدم با نامه ی یکی از اعضای تعاونی مسکن مهر مواجه شدم . بد نیست به برخی از زوایای پنهان مسکن مهردر استان مرکزی پرداخته شود . امید است مسئولان محترم این یاد داشت را بخوانند و انشا الله برای حل آن اقدامی کنند .

پدیده ی مسکن مهر یکی از کارکردهای اساسی دولت نهم ودهم در حوزه ی ایجاد سر پناه برای قشر کم در آمد بوده است و به جرات می توان گفت در حوزه ی مسکن تا کنون هیچ دولتی این چنین موفق نبوده است . تحویل مسکن مهر در شهرهای مختلف نشانگر این واقعیت است و لازم است در همین جا از این همت بلند و کار خوب و عمل صالح تشکر شود . وقتی انسان لبخند را بر لب مادری می بیند که پس از سی سال صاحب خانه شده است بی درنگ خدا را سپاس می گوید و از دست اندر کاران چنین سیاستی متشکر می شود .
در استان مرکزی نیز طرح مسکن مهر از سال ۱۳۸۷ رسما آغاز به کار کرده است و افراد کم در آمد زیادی با امید سر پناه دار شدن در تعاونی های مسکن مهر ثبت نام کرده اند اما متاسفانه روند ساخت پروژه های مسکن مهر طوری پیش می رود که مسکن مهر رفته رفته مهر ومحبتش را از متقاضیان دریغ کرده و به قهر تبدیل شده است :
۱- اولین ضربه به متقاضیان مسکن مهر شهر اراک زمانی وارد شد که اعضا اجبارا باید شهر مهاجران را انتخاب می کردند! در حالی که بسیاری از متقاضیان مسکن مهر هم اکنون در شهر اراک زندگی می کنند وکارشان در اراک است اما شهری را انتخاب کردند که ۲۵ کیلومتر با محل کارشان فاصله دارد . همین امر در آینده باعث افزایش سفرها ، تصادفات ، هزینه ی سوخت را در بر خواهد داشت . بعدها برای دل خوش کردن اعضای تعاونی های مسکن مهر مسائلی از قبیل ساخت مترو از شهر مهاجران به اراک مطرح شد که انسان را به یاد کارهای ملا نصر الدین می اندازد وقتی که سطلی به در گردن گاوی گیر کرده بود و او سر گاو را برید تا سصل را از گردن گاو خارج کند .
۲- علی رغم این که در سال ۱۳۸۷ عنوان می شد که دولت ساخت مسکن مهر را در مراکز استان ممنوع کرده و با این ترفند متقاضیان را مجبور به انتخاب شهر مهاجران کردند اما متاسفانه در سال ۱۳۸۹ در شهر اراک هم برای مسکن مهر ثبت نام صورت گرفت و کسانی که اندک سرمایه ی خود را در شهر مهاجران به کار گرفته بودند و اولویت هم داشتند سرشان بی کلاه ماند وکسی به اینان پاسخ نداد که چرا این چنین با اعتماد مردم بازی شد ؟
۳- اغلب پروژه های مسکن مهر در سال ۱۳۸۷ کلید خورده ولی متاسفانه تعداد معدودی از مسکن های مهر در استان مرکزی افتتاح شده است . این سوال از مسئولان محترم استان باید پرسیده شود که چه عواملی باعث شده که این استان در تکمیل پروژه های مسکن مهر در شمار استان های رده های آخر باشد ؟
۴- گران شدن قیمت تمام شده ی مسکن هر روزه باعث بدبینی مردم به هیات مدیره های تعاونی و مسئولان مسکن وشهر سازی و دولت را به همراه دارد . در اغلب پروژه ها قرار بوده آورده ی اعضا حد اکثر ده میلیون تومان باشدولی اکنون در حدود ۱۸ میلیون تومان شده است و با این روندی که پیش می رود به بیست میلیون تومان خواهد رسید .این در حالیست که ۲۲ میلیون نیز وام پرداخت شده است . بنابر این قیمت تمام شده ی یک آپارتمان در در شهر مهاجران چهل میلیون تومان تمام می شود . در حالی که متاسفانه نه ارزش افزوده ای دارد و نه متقاضی برای خرید آن وجود خواهد داشت .
۵- متاسفانه مسئولان ادارات تعاونی و مسکن و شهرسازی به مراجعات مکرر اعضای تعاونی مبنی بر نظارت بر کار پروژه ها وجلوگیری از اجحاف به اعضا – که اکثرا از اقشار کم در آمد هستند – وقعی ننهاده و اعضا در مثلث اتحادیه ی تعاونی های مسکن و مسکن و شهرسازی و اداره تعاونی و هیات مدیره ی تعاونی پاس می شوند .
۶- تفسیر با رای آیین نامه ها توسط هیات مدیر ه های تعاونی ، بارها وبارها گله ی اعضا را به همراه داشته و بعضی از جلسات مجمع به تشنج کشیده شده اما متاسفانه گوش شنوایی برای رسیدگی نبوده وآن شده که نمی بایست می شده است .

علی ای حال اعضای تعاونی های مسکن مهر در شهر مهاجران با مشکلات فراوانی رو برو هستند . گران شدن قیمت تمام شده ، دیر تحویل دادن خانه ها و عدم رسیدگی به شکایت های آنان باعث شده که مسکن مهر چهره ی مهر ومحبتش را از این مردم که با هزاران امید و ارزو در تعاونی ثبت نام کرده اند دریغ کند .امید است استاندار محترم و مسئولان ذیربط با در نظر گرفتن این درد دل ها اقدامی اساسی برای حل مشکل مسکن مهر نمایند .

 

 

سوء ظن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 همین که خواستم از خونه برم بیرون کرایه ماشین رو آماده کردم .  دوتا ۱۰۰ تومانی و یک ۵۰ تومانی . من هم مثل خیلی های دیگه منتظر واریز یارانه بودم . سر کوچه از یه پست بانک پول گرفتم .
یک پیکانی نگه داشت . چند قدم نرفته اشاره ای به بانک ها کرد و گفت : هِچ تومن یارانه ریختند مردم از صبح ریختند پشت باجه ها . نمی دونن با یک فیش ازشون پس می گیرن . صحبت از فیش برق ۲۵۰ هزار تومانی وگاز ۸۰ هزار توامنی کرد و من شنونده . گفتم یا در کاخ زندگی می کنی و یا کارخانه داری . خندید .
به مقصد که رسیدم تشکر کردم و ۲۵۰ تومان را دادم . چیزی نگفت .

 

******


سوار ماشین بعدی شدم . یک تاکسی پیکان کاملا قراضه . راننده هم حالی بهتر از پیکان نداشت . بسته ی سیگار روی داشبورد و سبد چای و قند جلوی پای من . ساعت را که از من پرسید از صدایش حدس زدم که اهل عمل ! باشد .  من را که رساند یک پانصد تومانی  دادم او  ۲۰۰ برگرداند . پیش خودم گفتم : حتما بنده ی خدا خرج عملش! زیاده  که ۵۰ تومان باقی را نداده . بی خیالش شدم و پیاده شدم .

 

*******

ظهر که بر می گشتم یک پراید نگه داشت . ماشین تمیز با راننده ی جوان وخوش پوش و خوش تیپ . می خورد کارمند باشد . همان ابتدای سوار شدن ۵۰۰ تومان را دادم  تا فرصت برای جفت وجور کردن ۲۵۰ تومان داشته باشد . بازار که رسیدم همان قصه تکرار شد . ۲۰۰ تومان داد . تعجب کردم که چرا این طوری شدند مردم . با خودم گفتم چون مسافر کش نیست حتما پول خرد نداشته

 

******

در مسیر خیابان مشهد سوار شدم . این بار هم کرایه را زودتر دادم و او ۲۰۰ تومان برگرداند . کمی فکر کردم . یادم آمد کرایه از ۷ ماه پیش شده ۳۰۰ تومان . من از صبح تا حالا یک نفر را بدبین کرده ام . ( راننده ی اول که دیده فردی با سر وریشی که من دارم ۵۰ تومان کم داده و چیزی نگفته حتما پشت سر من لیچار بار کرده ).
راننده ی دوم را که سوء ظن داشتم به اهل عمل بودنش و ندادن ۵۰ تومانی را حمل کردم به این موضوع و شاید فکر می کردم که بزرگی کرده ام .
سومی راهم فکر کردم که چون مسافر کش نیست بنده ی خدا پول خرد نداشته و باقی پول را نداده است .
یک نا آگاهی یا فراموشب چقدر انسان را به سوء ظن و قضاوت زود هنگام وا می دارد : و لاتقف ما لیس لک به علم