خداحافظ همین حالا...

بسم الله الرحمن الرحیم

 

راز سفر است در دلِ لحظه اسیر
هر ثانیه گامی است در این راهِ خطیر

پیداست که هنگام خدا حافظی است
از دست تکان دادن ِ شماطه ی پیر *

 

بعد از دو سال قبولی در آزمون اعزام به خارج فرهنگیان وبعد از یک سال از تحویل مدارک به سفارت فخیمه ی دولت هندوستان در ایران و بعد از کش و قوس های فراوان در صدور ویزا ، بالاخره ویزای سفر من ارائه شد و به یاری خداوند متعال و توکل به ذات او عازم این سفر هستم . فعلا تنهایی عازم می شوم و انشا الله مدتی بعد همسر گرانقدر وهمه ی فرزندان عزیز ودلبندم به من خواهند پیوست .
انشا الله خداوند متعال این سفر را سر شار از خیر و معنویت و موفقیت و سرفرازی قرار بدهد . انشالله که بتوانم در آن سوی مرزها خدمت گزار خوبی برای هم وطنانی باشم که با همه ی سختی های غربت ، دلشان برای ایران می تپد .
از شما عزیزان التماس دعای خیر دارم . امیدوارم که از طریق این صفحه در کنار هم وهمراه هم باشیم . سعی خواهم کرد دیده ها و تجربه های این سفر را در این صفحه منتشر کنم . انشا الله روز سه شنبه ۲۴/۵/۹۱ از خدمت همه ی شما مرخص خواهم شد . انشالله .

 

* شعر از میلاد عرفان پور

 

 

 

بهار کتاب

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بهار وتابستان امسال - با همه ی گرفتاری ها و دغدغه ها و دل مشغولی هایی که داشتم - برایم دو فصل پر کتاب بوده است و هر کتابی را که خوانده ام از دیگری شیرین تر و دلبرتر .  برخی ها را در پست های قبلی معرفی کرده ام و چندتایی را هم در اینجا معرفی می کنم .
اتفاقا محمد جواد هم در کنار بازی های تابستانی و فصل تعطیلات مشغول کتاب خوانی است و قرار گذاشته ایم اگر در تابستان بیست و پنج کتاب بخواند برایش جایزه های دل خواهش را بگیرم . او هم در این مدت همه کتاب هایی را که از نمایشگاه خریده بودم را خوانده و اگر به مرز تعهد نرسیده به خاطر این است که من کتاب جدید مورد علاقه اش را نخریده ام وباید در چند روز آینده برایش تهیه کنم . امیدوارم شما هم بعد از خواندن این معرفی نامه ها این کتاب ها را تهیه کنید و بخوانید .

*********

 

کتاب « کرشمه ی خسروانی یا مخالف بیداد به طرز همایون » . نوشته ی استاد سید مهدی شجاعی . هر چند یک نمایشنامه است اما به اندازه یک رمان لذت داشت . قلم توانمند سید مهدی شجاعی از چند روایت ، داستان زیبایی از بزرگواری خاندان عصمت و ولایت آفریده است و زیبایی های لشگر ایمان را در برابر هوس رانی و شهوت پرستی  لشگر کفر و بی ایمانی تصویر کرده است . اردیبهشت ماه این کتاب را خواندم .

 

******

 کتاب « پله پله تا ملاقات خدا » . نوشته ی دکتر عبد الحسین زرین کوب . این کتاب درباره ی زندگی و اندیشه و سلوک  مولانا جلال الدین محمد رومی است . حسام نامی از دوستان عزیز و گرانقدرم روز یکم خردادماه نود و یک کتاب را به مناسبت روز تولدم که دوم خرداد است برایم هدیه فرستاد . این که  هدیه ی حسام  قرن بیست و یک  به مولوی ده کوثری با اصرار حسام الدین چلبی برای سرایش مثنوی هیچ ربطی به هم ندارد بماند اما این که این حسام باعث شد تا مولوی ده کوثری  آگاهی ها و نا آگاهی های جسته و گریخته اش را با کتاب پله پله تا ملاقات خدا  نظم بدهد و  کتاب چهارصد صفحه ای و ریز نوشته شده را چون جان گرامی بدارد و همه ی دغدغه ی ماه خردادش بشود  خواندن این کتاب را باید به فال نیک گرفت و از چنین دوست گرانقدری متشکر بود . حالا نقدم ار محتوای کتاب بماند برای بعد .  آفرینش یک داستان بلند  درباره مولوی  با همه ی جذابیت ها و فراز و فرودها ، به طوری که خواننده را به دنبال خود بکشاند و این که مستند به کتاب های تاریخی باشد – بی آن که مرتبا شما را به پی نوشت ارجاع دهد – کاری است که دکتر عبدالسین زرین کوب به زیبایی از پس آن بر آمده است . این کتاب 11 فصل دارد و جمعا در یک صد بخش ارائه گردیده است .  تصویر کاملی از زندگی مولوی از کودکی تا وفات . گمان نمی کنم پیش از این چنین کتابی نگاشته شده باشد و بعید است کسی دوباره به چنین کاری دست بیازد .

 

*******

 کتاب « جانستان کابلستان  » .  نوشته ی رضا امیر خانی . روایتی زیبا و جذاب از سفر به افغانستان . هر چند از سال ها پیش درباره ی شهرت کتاب های امیر خانی شنیده و خوانده بودم  و حتی  رمان « منِ او »  را گرفته و چند بار خیز برداشته بودم که بخوانمش و نشده بود اما هفته گذشته  ( 6/5/91) در سفر یک روزه به تهران این کتاب و « نفحات نفتـ » ش را خریدم  . می خواستم این روایت را ببرم در تنهایی هندوستان بخوانم اما هر کاری کردم که پرهیز کنم نشد . به خاطر علاقه ی زیادم به خواندن سفرنامه طومار این کتاب را دو سه روزه  به هم پیچیدم  و لذت بردم از این کتاب . باز هم نقد من بماند برای بعد اما تصویری که از افغانستان در این کتاب دیدم و خواندم تصویری است از زیبایی ها توام با دردمندی. جسارت امیرخانی در مسافرت به افغانستان همراه با همسر و فرزند یک ونیم ساله اش نیز ستودنی است و پیش آمد حوادث در این سفر به گونه ایست که بی آن که امیر خانی خواسته باشد به این روایت  تعلیق داده است و خواننده را در پی خود می کشاند از هرات به کابل و از کابل به مزار شریف و خوف قندهار ...

 

 پی نوشت :

ماه خدا ، ماه دعا ، ماه شب های قدر و قرآن بر شما مبارک باد . از همه شما التماس دعای خیر دارم .