محمد رسول الله صلی الله علیه و آله

بسم الله الرحمن الرحیم

 

http://i.alalam.ir/news/Image/650x375/2015/09/03/alalam_635768741925452921_25f_4x3.jpg

 

فرصتی پیش آمد تا با محمد جواد و نازنین زهرا به تماشای فیلم « محمد رسول الله صلی الله علیه و آله » برویم . فیلمی سه ساعته که در لحظه های مختلف اشکمان را بر گونه هایمان جاری کرد .
استفاده از تکنولوژی های به روز فیلم برداری و برترین های عرصه ی فیلم سازی و هزینه ی فراوان برای ساختن شهرک های مخصوص این فیلم ، فیلم را به یکی از فیلم های هنری در سطح جهان تبدیل کرده است . نشان دادن وجه رحمه للعالمین پیامبر (ص) ، مظلومیت او در کودکی بویژه در هنگام از دست دادن مادر ، به تصویر کشیدن زنده به گور کردن دختران ، حمله ی ابرهه به مکه و صحنه ی شکست این سپاه ، فروش بردگان در بازار مکه ، از تأثیر گذارترین صحنه های فیلم است .
این فیلم قابلیت چندین بار دیده شدن را دارد و باید بارها به شکوه یک کودک که برکت آفرین است اشک ریخت .
اما با تمام احترامی که می توان به فیلم و فیلم ساز قائل بود می توان گفت با همه ی زیبایی های هنری این فیلم ، نتوانسته است انتظارات  ما را بر آورده کند . من کارشناس نیستم بلکه به عنوان یک فرد غیر حرفه ای ، فقط  از دید یک تماشاگر نقد می کنم .
فیلم به ویژه در بخش محتوا کمتر از حد انتظار ظاهر شده است . ساختار داستان فیلم یک دست نیست و داستان از عدم پیوستگی رنج می برد . از هم گسیخته است . می توان گفت که چند داستان جدا از هم در کنار هم قرار گرفته اند و به هم کوک شده اند . انتقال داستان از یک حادثه به حادثه ی دیگر گنگ است و بیننده خیلی دیر به درک ارتباط ها دست پیدا می کند . متن گفتار بازیگران فاخر نیست . به ویژه زمانی که پیامبر مکرم اسلام سخن می گوید بیننده دوست می دارد سخنان فاخر و بهتری عنوان بشود . بخش های که زیر نویس شده گنگ ونا مفهم است و متوجه نمی شوی در مورد چه چیزی صحبت می کنند . باید بدانیم که بیشتر مخاطبان اثر قشر متوسط جامعه اند که کم کتاب می خوانند .
کارگردان برای ایجاد هیجان از داستان های موازی استفاده کرده و این طور به بینده القا می کند که افرادی در پی قتل پیامبر هستند . ساموئل در همه ی این صحنه ها وجود دارد در حالی که در برخی صحنه ها این طور وانمود می شود که ساموئل دنبال حقیقت است و به خاطر همین در مقابل علمای بزرگ یهود هم ایستاده است ود آخر هم ایمان می آورد . هر چند در کتب تاریخی - از جمله در فروغ ابدیت - ابدا اشاره ای به در خطر بودن جان پیامبر نشده است
.
صحنه ی برخورد پیامبر با بحیرای مسیحی که می توانست به یک صحنه ی تأثیر گذار به جبهه ی مقابل اسلام تبدیل شود بسیار سطحی است .
 این فیلم باید به جای یک کارگردان ، گروهی از بهترین کارگردانان را همراه می داشت و نویسندگان دیالوگ ها باید از میان بهترین نویسنده ها انتخاب می شدند .
به نظر من یک بیننده غیر مسلمان خیلی دیر با فیلم ارتباط پیدا خواهد کرد و یف است که این همه هزینه ی مادی ومعنوی بشود و نشود آنچه که انتظارش را داری .

 

 

دغدغه 7

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

آن سال ها این قدر زود تقویم سال جدید  به دست ما ها نمی رسید مخصوصادر روستا .

یعنی اصلا صنعت چاپ این قدر رشد نکرده بود تا برای هر موضوعی وهر سلیقه ای تقویم جیبی و کیفی وکتابی و...چاپ کنند .

 گه گاهی از رادیو می شنیدیم که سالی که در راه است مثلا سال گاو است یا سال موش و...از این جور نام ها .

بزرگترها هم به رسم قدیم  تحلیل می کردند خوش یا بد یمن بودن سال ها را به واسطه آن نام ها .

مثلادر سالی که به نام موش بود می گفتند امسال احتمالا خشک سالی باشد چون موش همیشه دنبال غذاست ولی همیشه هم گرسنه وجوینده است .

وما بچه ها هم این تحلیل های شنیده شده از بزرگترها را نقل می کردیم به دوستان . حالا اگر یک کلاغ را چهل کلاغ نمی کردیم .

اما...

اما چند سالی است که دیگر نام های افسانه ای وخیالی وگاوی وموشی نیست که ذهن من وشما را درگیر تحلیل کودکانه کندبگذریم که هنوز برخی مدیران اداره کننده شهری از بد سلیقگیشان هنوز هم در دم ورودی شهرها نمادی از گاو گذاشته اند در میانه ی هفت سینی ...

 این ها ابهتشان همین چند رورز اول عید است

حالا همه در کنار  سفره هفت سین بعد از دعای تحویل ودیده بوسی عزیزانشان می نشینیم  روبروی تلوزیون

ومنتظریم تا بشنویم نامی را که رهبر فرزانه بر می گزیند .

مدبرانه وحکیمانه با ژرف اندیشی ....

یعنی همان چیزهایی که یک رهبر باید داشته باشد

دیگر تحلیل ها هم یک تحلیل موهوم نیست.  درحرم رضوی که پایتخت دلهای ایران است تحلیل می کند علت این نام گذاری رابا نگاه عمیق کارشناسانه ومدبرانه .

پس باید جهت گیری ها وسیاست ها را بر اساس نام آن سال جدی بگیریم که اگر چنین شد این نام ها همیشه خوش یمن هستند .

دیگر یمن ما را حیوانی که صدها سال آن را به سال ما چسبانده اند برای ما یمنی نمی آورد

این ما هستیم که به سالمان به روزمان به دقیقه هایمان برکت می دهیم با همان حرکتمان

 ما می توانیم با این نام های عزیز برکت خدا را به سفره های زندگیمان بیاوریم .

امسال سال ( اصلاح الگوی مصرف ) است .

خدا کند ما ها که کارگزار نظام هستیم دغدغه های رهبری را خوب بفهمیم وعمل کنیم

خدا کند امسال دیگر  در حد ستاد وبخش نامه عمل نکنیم.

انشاءالله

 

نظر شما چیست ؟ 

 

دغدغه  6

                                                        بسم الله الرحمن الرحیم

                                                    

 

جوان تر که بودم یکی از علاقه های من نقد نویسی بر سریال ها وفیلم ها وارسال آن به روزنامه هابه ویژه کیهان  بود که  از ان جمله می توان به نقد بخش سوم طنز زیر آسمان شهر اشاره کرد  .

حالا که کارها ی روزانه  مقداری نفس گیر شده نه تنها برای نقد نویسی وقت نیست که به تماشای اخبار هم  نمی رسم ...البته دیدن برخی سریال های تاریخی مانند  روزگار قریب و مجموعه یوسف پیامبر به علت بعد تاریخی و سیر در زمان گذشته آنها  از برنامه های مورد علاقه من هستند که سعی می کنم جسته وگریخته   انها  را ببینم.

مجموعه سه در چهار هم مجموعه ای بود که نه به طور کامل بلکه  پراکنده به تماشایش نشستم ،مجموعه ای که در مجموع دارای مخاطبان زیادی بود و ویژگی های مثبتی هم داشت منتها در کنار کار طنز پردازی نکات قابل توجه زیادی هم دارد که در ذیل به برخی از انها می پردازم و این به معنای نفی کلی این گونه سریال ها نیست بلکه بداهه ای است که حضورتان عرضه می گردد  :

۱- همان طور که استحضار دارید طنز،بیان اشکالات و نواقص امری با زبان شیرین برای اصلاح آن است ودر این معنا با هجو کاملا تفاوت دارد.

 طنز وهجو در ادبیات قدیم فراوان به کار رفته است ومتون فراوانی را می توان یافت که یا با دیدگاه طنز نوشته شده اند و یا از منظر هجو به نگارش در آمده اند که  اثار عبید زاکانی  وبرخی اشعار ایرج میرزا  را می توان به عنوان مثال ارائه کرد .

در ادبیات معاصر هم این نوع نوشته ها و فیلم ها  مرسوم است که می توان به مجله گل اقا به عنوان معروف ترین مجله طنز پرداز  اشاره کرد که در آن سیاست ها وعملکرد ها با زبان طنز مورد نقد قرار می گیرند و در میان سریال های طنز  هم  سریال برره از موفق ترین سریال ها در به نقد کشیدن امورسیاسی واجتماعی  بوده است .

 

۲- متاسفانه در بیشتر کار های طنز خانواده های متوسط به پایین جامعه دست مایه ی  طنز پردازان قرار می گیرند وکمتر طنزی ساخته شده  است که قشر متوسط به بالای جامعه را هدف طنز نویسی قرار دهد.شاید علت عمده این همان است که در شماره  پنج این نوشته به ان اشاره شده و سازندگان این مجموعه ها بیشتر  از آن بعد به ساخت سریال می پردازند .

مجموعه هایی از قبیل :

 سریالی که سیروس گرجستانی نقش یک تعمیرکار روستایی را  بازی کرده بود بود که به شهر مهاجرت کرد واتفاقاتی که برایش رخ داد ویا  سریالی که حمید لولایی در آن بازی کرد و قرار بود به مالزی برود و... (متاسفانه اسم سریال ها را فراموش کرده ام ) با مایه هایی از این قبیل به مردم عرضه شده اند .

 

۳- آیا واقعا می توان در جامعه خانواده هایی از این دست را یافت که همه آنها از این مقدار بهره هوشی برخوردار باشند ودر کنار هم جفت وجور شده باشند که به ندرت بتوان در میان آنها کسی را پیداکرد که اهل تفکر وتجزیه وتحلیل باشد ؟

 

۴-این سریال یک سریال داستانی طنز بود که البته داستان پردازی ان بسیار ضعیف بود و بعد از پخش ۵-۶ قسمت اول باقی داستان وقضایا تقریبا قابل پیش بینی بود .

 

۵-یکی از ضعف های عمده سریال سازان طنز این است که به جای فکر کردن روی موقعیت های طنز که باعث ایجاد خنده شود اصرار دارند که با کودن جلوه دادن شخصیت ها به مجموعه حالت طنز بدهند

بنگرید :

 الف : سیروس با آن موهای طاسش وبا آن لحن وگاها کودن بودنش باعث خنده است

ب: خانم ها همه در خانه شال وکلاه کرده اند ولباس های شدیدا زمستانی پوشیده اند و اضافه کنید به انها که پسران عم در خانه هیچ گاه لباس زمستانی از تن بیرون نکرده اند وشوخی ودعواهای انها هم صرفا نشات گرفته از حماقت انها است

ج: اکبر بیکار که احمق به تمام معنا است ( البته در فیلم ) ومعمولا در چنین برنامه هایی باید حتما چنین فرد مسخره ای باشد در سریال عیدانه هم حسینی نامی همین نقش را در اطراف واکناف خانه بازی می کرد

د: سمیر هم که از این نوع افراد است

هـ : دختر سیروس هم که اند حماقت وبلاهت هست

البته باقی را هم که اسم نیاوردم نه این که سالم هستند بلکه درجه بلاهت وحماقت آنها مقداری بالاتر از این هاست مثلا رحمان یا بیژن یا همسران آنها و...

 

۶- در این خانواده انگار هیچ کس بلد نبود آرام حرف بزند همیشه همه با داد وبیداد با هم صحبت می کردند

 

۷- واقعا ایادر این قرن بیستم کسانی پیدا می شوند که در چله زمستان دو خانواده در کنار هم زندگی کنند و قرار هم باشد هرشب به علت کمبود جا در پشت بام بخوابند ؟؟؟ ( آیا این است هنر نویسنده طنز پرداز )

 

۸- با این تفاسیر آیا نویسنده می تواند در میان افراد متوسط به بالای جامعه این همه فرد احمق وکودن کنار هم جمع کند که فامیل های عروس با ماشین عروس به خانه بیایند و عروس وداماد را بگذارند تا با تاکسی آن هم مدل پایین پایین به خانه برگردند ودر خانه هم بسته باشد کلید هم نداشته باشند ویا این که واقعا این گونه افراد فقط در میان قشر ضعیف جامعه یافت می شوند ؟؟؟؟؟

خلاصه این که متاسفانه نویسندگان وسازندگان به جای بوجود آوردن موقعیت طنز با مسخره کردن برخی گویش ها و یا برخی اقشار می خواهند به هر قیمتی تفریحی را برای مردم بوجود آورند وبه اصطلاح بخنداند  و ذائقه مردم هم طوری است که خیلی زود عادت می کند به چیزی حتی اگر قرار باشد این شخصیت ها نمایندگانی از قشر خودشان باشد .

و به نظر می رسد نام این مجموعه ها اگر هجو باشد خیلی پسندیده تر است تا طنز ،نظر شما چیست ؟؟؟؟؟؟ 

 

 

 

دغدغه 5

                                                            بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 تحقیق : یعنی به حقیقت رسیدن است ، و کشف حقیقت معنای دیگری است برای آن .

 امروز آن چه از این کلمه به ذهن متبادر می شود تحقیق دانش آموزی یا دانش جویی است .

 ۲۰ برگ  A4 در میان شیرازه ای وطلقی ....

 بعضا به تایپ رسانده وبسم الله بزرگی در ابتدا وگردآورنده ای و از این جور قرطی بازی ها ...

البته در  آنجا هم معنای واقعی این کلمه (تحقیق) همان کشف حقیقت است توسط دانشجویی که برای جستن حقیقت به دانشگاه آمده :

با تحمیل هزینه سنگینی برای پدر............

و تکمیل دل نگرانی ها وبیم ها و امید هایی  مادر...................

در بانک منتظر که نه معطل بودم ، نگاهم به تقویم بزرگ تبلیغاتی افتاد . به زحمت عکسی گرفتم  :

75 هزار عنوان تحقیق آماده 

                                         انواع مقالات لاتین با ترجمه.....

با یک  سرچ ساده ودوبار کلیک دانشجویان ما را به حقیقت ! می رسانند  !!!!

 این دلالان دانش ....دانش که نه  همان طلق وشیرازه وچند ورق کاغذ..............

امروز برای هر چیزی بنگاهی است حتی برای علمی که قرار است مقدمه ای برای کشف حقیقت باشد ....

استاد ارجمند ودبیر گرامی  من !

دستتان رو شده است حسابی .....

مهم دو سه نمر ه ای است که اختصاص به این طلق وشیرازه داده اید وگرنه ما گرد آورندگان  مدرک را  با کشف حقیقت چه کار  ؟؟؟

وقتی دانشجو بودم دوستان می گفتند در فلان شهر پایان نامه می نویسند به مبلغ  250000تومان .....

باورمان نمی شد...........

حالا باور کرده ایم اخذ مدرک مهم است......

ای آقا ! علم وآگاهی وکشف حقیقت کیلویی چند است!!!!!!!! ؟؟؟؟

پی نوشت :

1-   بنده خودم در دوران تحصیل واقعا اعتقاد داشتم هر تحقیقی راکه استاد ارائه می دهد  باید به بهترین شیوه بنویسم. هر چند عدم تفاوت میان دوغ ودوشاب بعضا باعث ناراحتی ام می شد .

2-      آیا استادان ودبیران محترم می توانند  شیوه های منسوخ وقدیمی تحقیق نویسی  را برچینندودر این زمینه نو آوری داشته باشند ؟

3-    ایا امکان دارد  برای یک بار هم که شده استاد عزیز ودبیر محترم  دانش جویان  ودانش آموزان کلاس را در یک ساعت خاص به کتاب خانه ببرد ودر همان جا هر دانشجویی یک تحقیق دوصفحه ای انجام بدهد

 ۴-  آیا  باید همچنان سنت رونویسی در تحقیق ها ویا شیوه جدید بی زحمت کپی _پرینت را با تمام توان حفظ کنیم که مبادا آسیبی به  این شیوه وارد شود  ؟؟؟

۵-     آیا استادن ودبیران ما نمی دانند که الان تحقیق یعنی کپی از اینترنت یا خرید از بنگا ه های تحقیق پراکنی  ؟؟؟

۶-   استادان محترم ودبیران عزیز چند درصد از این تحقیق ها را می خوانند ؟

۷- نظر شما ..................؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

دغـــــدغه 4

 

 این مطلب با عنوان (( آشنای غریبه )) در روزنامه کیهان  مورخه ۱۱/۳/۸۷ به چاپ رسیده است

 

                                                                   

                                                                        

 

این چینی های چشم کوچک تیز بین ..... چقدر ظرافت دارد کار هایشان ....

 

آیا در این شهر بزرگ یک  مغازه اسباب بازی فروشی وجود دارد که  در آن اسباب بازی هایش ساخت کشوری غیر از چین باشد ؟؟؟!!!

 

 روان شناسانه واستادانه مخاطب شناسی می کنند .....

 

وقتی به سرزمین مکه ومدینه می روی میبینی که  در  آنجا  چگونه جهانی اندیشیده اند و برای همه سلیقه ها از همه کشور ها با هر مذهب وملیتی مصنوعات فرستاده اند...

 

از ساخت تسبیح و ساعت اذان گو گرفته تا کاپشن احمدی نژادی و  لباس های بچه ها .......همه چینی ......

 

البته  که  اینها پیش پا افتاده است ومرسوم ....

 

اما ؛ اسباب بازی هایی به شکل رایانه، دارای سوره های مختلف قرآن  ودعاهای مشهور را ساخته اند با صدای قاریان معروف جهان اسلام .....

 

کشور غیر مسلمانِ کمونیست در اندیشه ی  هدایت مسلمانان !!!  وما در خواب غفلت وهیجان زده برای خرید برای  سرگرم کردن فرزندانمان .......

 

 واقعا چه  می کنیم ؟؟؟... 

ما هر روز حرصمان برای خرید افزون تر  و او انگیزه اش برای ساخت  وفروش بیشتر شده است ...

 

درایران هم قصه همین است با همان خمیر مایه .......

 

وقتی که در مغازه لوازم التحریری دنبال یک وسیله کمک آموزشی هستی ....هر وسیله را که بر می داری مارک مبارک !   china نقش بسته وتو به این امید که اسباب بازی ها وبازی های فکری ساخت داخل سازگار تر است برای فرزندت به دنبال وسیله ی ساخت وطنی  ....

 

لحظاتی بعد وسیله کمک آموزشی  الفبای عمو فردوس با همان شکل رایانک توجهت را جلب می کند  ...خوشحالی از این که می بینی  بالاخره در کشورت هم کسی احساس مسئولیت کرده و هنر عمو فردوس را در قالب اسباب بازی ریخته تا فرزندت را با الفبای فارسی آشنا کند...... هر دکمه را که فشار می دهی یک حرف از حروف با صدای زیبا پخش می شود ....... جعبه را می چرخانی و به نوشته های آن چشم می دوزی .....

 

وای !؟  از دست این چینی ها ...

 

چقدر خوب سلیقه شناسی کرده اند ...عمو فردوس ...محبوب بچه ها به واسطه شهرک الفبا امروز دستمایه ساخت  اسباب بازی است برای چینی ها .....

 

ما در فکر تبلیغ شاسخینیم در بزرگترین رسانه !!!

رسانه ملی .

 

...امروز در هر خانه ای_  کوچک وبزرگش _  یک شاسخین !!!  دارند ......شما چطور ؟؟؟؟

 

 

 

نقدی بر دغدغه 3

 

 

 

یادتون دغدغه ۳ رو ؟   ... همراه نارفیق!

 این همراه نارفیق! امروز در روزنامه وزین کیهان چاپ شد ... با همون عنوان همراه نارفیق !...

بعد از اون مطلب خانم گالیا توانگر مسئول محترم صفحه مدرسه سخنی بامن گفته :

«حسین جان !

 دنیای ارتباطات ، امواجی دارد که کشتی تربیت دینی را به چالش می کشاند . آیا فرزندان امروز را می توان در گاو صندوق نگه داری کرد ؟

وقتی از در ودیوار امواج مثبت و منفی می بارد ما باید در نوع تربیت دینی مان تجدید نظر کنیم وبه روش های صحیح مقابله با آثار مخرب تکونولوژی روی بیاوریم .

به هر حال دغدغه قشنگ شما باعث شد این چند خط رو بنویسم و صفحه مدرسه برای بیان حرف هایی از این دست همیشه به روی دوستان دردمندی مثل اقای مولوی باز است ...»

اول این که: خوشحال شدم  بعد از مدت ها یکی دیگه از نوشته هام در روزنامه چاپ شد . حس خوبی به آدم دست می ده...

دوم این که : من هم موافقم که بچه های امروز رو نباید ونمی شود در گاو صندوق ! نگهداری کرد.

 اما ..اما  اون تربیت دینی که ازش صحبت می کنیم یعنی چی ؟ ...آیا همون نظارت پدر ومادر جزئی از تربیت دینی نیست ؟...

آیا تن دادن به همه خواسته های یک جوان منطقیه ؟... ما پدر ومادر ها به نظرم می رسه راحت ترین راه را انتخاب می کنیم .

آیا توجیه وتربیت وقت گیر  هست یا نه  ؟ ... آیا برای دوست شدن و درک متقابل وقت می گذاریم  ؟ یا بعد از یکی دوبار عتاب و  مخالفت برای این که راحت بشیم می ریم و  آنچه رو که او خواسته براش  مهیا می کنیم ؟ بعد هم که نظارتمون بر اون وسیله وصاحبش  صفره ...

 چرا ؟ باز هم چون وقت نداریم .

 ... تیغ رو دادیم  وبعد هم می خواهیم ارشادش کنیم ...  فکر می کنید موثره از مضرات موبایل گفتن  در جوانی که به خلسه فرو رفته ومست شهوته....اون داره لذت می بره ...مضره ای رو نمی بینه ؟

 سوم این که : اصل تکنولوژی بد نیست اما هر تکنولوژی هم برای همه خوب نیست؟چاقو وسیله خوبیه  ...اما ... آیا همیشه در دسترس بچه است ؟

اسید با همه فوایدی که داره ایا آگر بچه بخواد به همین راحتی در اختیارش می ذاریم ...؟ 

 چهارم این که : دغدغه، دغدغه جدیه ؟ همه حرف من هم این تربیت دینیه ... که اول باید ما پدر ومادر ها تربیت بشیم به تربیت دینی : چشم وهم چشمی نکنیم ... بچه ها رو درک کنیم ...با هاشون دوست باشیم ...ناظر خوبی هم باشیم ...وبدونیم داشتن جوان وقت هم می خواد ...

 چون باعجله بود شاید حق مطلب ادا نشد ......شد ؟؟؟

 

دغدغه 3

 

                                              

 

 

جا دارد که نگران باشی ..... نگران ایمان وغیرتشان .... نگران این که برایش چه دامهایی گسترده اند.........

صدای زنگ موبایلش در کلاس پیچید .

فکر نمی کرد که این  جوری تو تور بیفته .

امتحان که تموم شد خیلی التماس معلم  کرد که موبایلش رو بده ولی معلم  ترجیح داد که فعلا  اون رو چند روزی به دفتر مدرسه بسپاره.

 

 معاون فهرست گوشی رو باز کرد ....

 

وحشتناک بو د ، گوشی تلفن همراه یک جوان 17 ، 18 ساله ، مملو از                               مستهجنیاتٍ شدیدات !!!

وخدا می داند چه می کند  با این جوان ، با ایمان این جوان ، این موبایل لعنتی .

 وچه دام شیرینی  است که برای  افتادن در این تور هزینه ها می کنند پدر ومادر ها .

 

وبعضا معترض مدرسه اند که چرا نمی گذارند فرزندان این مرز وبوم از تکنولوژی روز استفاده کنند!!!

 

وچه توجیهاتی : برای تماس با فرزندمان لازمه که همراهش باشه !!!

ودشمن ایمان جوانان _ شیطان واعوان وانصارش _  عالمانه می تازد وهرروز وسیله ای می سازند بهتر برای صید بیشتر  وما در خواب غفلت.

از ماهواره ها می ترسیدیم ....

 فکر نمی کردیم یک روزی هزاران هزار البوم از فیلم ها وعکس های مستهجن را  خواهیم خریدوبه فرزندانمان کادو خواهیم داد!!!

 هنوز گمان پدر این است که فرزندش را با تکنولوژی آشنا کرده  ونمی داند که چه  پنجره ای به سمت جهنم گشوده است . شعله های آن  لحظه به لحظه ایمان وغیرت فرزندش را در خود می بلعد.

ومادر که برای تهیه این همراه نا رفیق! چقدر التماس پدر کرده است !!!

 

 

دغدغه 2

 

 

اوایل که شنیده بودیم باور نمی کردیم. مطالعه را می گویم .  یعنی آمار میانگین مطالعه در ایران را .   

 این که می گفتند در شبانه روز میانگین مطالعه بین دو ونیم دقیقه تا  هشت دقیقه متفاوته.                 

یک روزی یکی از همکاران پیشنهاد داد یک آمار گیری ساده ای در مدرسه * خودمان انجام دهیم .          

با کمک این دبیر باسلیقه آمار گرفتیم دیدیم درسته .همون حدودهایی بود که شنیده یودیم . حالا حسابش روبکنید که در ژاپن میانگین مطالعه رو معادل ۸ ساعت در روز اعلام کرده اند .

حدود هفت ساعت وپنجاه دقیقه با هم اختلاف داریم .

 خیلی زیاد نیست ؟  نـــــــــــه !!!!!؟؟؟؟؟؟

 

 * این آمار در سال ۸۰در مدرسه ای که در اون سالها مدیرش بودم یعنی ابراهیم آباد گردآوری شده بود

 

دغدغه 1

 

 

به قدری معروف شده که بیش تر دانش آموزان دبستانی وخیلی از پدر مادرها هم اورا می شناسند ، آن قدر که او را می شناسند  (( دارا وسارا)) را نمی شناسند.

((باربی )) را  می گویم .

دخترکی 8-9 ساله  با تصویر های مختلف ولباس های رنگارنگ وبزک کرده بر روی لوازم التحریر  دانش آموزان  خود نمایی می کند ؛ با اداها واطوارهایش .

ناسازگار ؛ با فرهنگ ما . هم فرهنگ دینی وهم فرهنگ ملی . هم نامش وهم پوشش او .

ولی در چه سطح وسیعی تبلیغ می شود ؛ رسانه بزرگی به نام مدرسه .بدون هزینه.

(( باربی)) هم یک نمونه از از انواع هجوم های آن طرفی هاست .

با خودم فکر می کنم  (( باربی )) با  (( بی بند وباری )) هم ریشه است .

نظر شما چیست ؟؟؟