کمی دیرتر
بسم الله الرحمن الرحیم

همیشه در شب و روز های نیمه ی شعبان نگران هستم . به جای آن که خوشحال باشم - که باید باشم - .
نگرانم که نه تنها خوشحال نکنیم آقا را ، بلکه دلشان بیشتر بشکند از ما . نگرانم ، مثل الانی که دارم این مطلب را می نویسم و در کمی آن طرف تر بساط « بزن و برقص » - به مناسبت جشن نیمه ی شعبان ! - برپاست . با ساز و آواز . دور تا دور صحنه را آذین کرده اند با پرچم هایی مزین به نام حضرت . با همان سبکی که برای عروسی ها می خوانند و دست می افشانند و پای می کوبانند.
*************
کتاب « کمی دیرتر » استاد سید مهدی شجاعی حکایت جامعه ی منتظری از جنس ماست . حدود دو ماه پیش کتاب را خواندم ، دنبال فرصتی بودم تا معرفی اش کنم . حلاوت این کتاب مانند خوردن یک لیوان آب گواراست برای یک تشنه ی در کویر مانده . حیف است نخوانید . انصافا استادانه این جامعه ی منتظر و منتظران را به تصویر کشیده است . خودش را و من وشما ها را و همه ی ماهایی که خودمان را منتظر می دانیم و البته چه زیبا و هنرمندانه آن را به جامعه ی منتظران واقعی پیوند داده است .
توصیه می کنم از همین امروز خواندن این کتاب شیرین را شرع کنید و تا دیر نشده کتاب کمی دیرتر را بخوانید .
بسم الله الرحمن الرحیم