وقتی که خدا ...

 

بسم الله الرحمن الرحیم
 
 
 
 
وقتی که خدا صورت حیدر شده باشد
آئینه پر از نقش معطر شده باشد
 
امشب که در این مصرع پرواز ، خدا هم
از شوق ، سراسیمه، کبوتر شده باشد
 
باید که از این کوچه بگیرند نشان ها
تا کوچه گذر گاه ِ مکرر شده باشد
 
این کوچه ی تاریخ ، پر از رَد و نشان است
این کوچه از این قصه مُیسَر شده باشد
 
اینجا ست که هر تکه ی نان ، دانه ی خرما
در چشمه ی معراج، شناور شده باشد
 
اینجاست که در چشم یتیمان ،غزل شب
از تابش خورشید ، مُنوَر شده با شد
 
گفتند تمامیت ِ خلقت همه در اوست
خلقت همه از چشمه ی کوثر شده باشد
 
باید بنویسند ، تمامیت ِ تقدیر
مردی ست که با عرش برابر شده باشد
 
باید بنویسند که اعجوبه ی عدل است
آن مرد که افسانه ی محشر شده باشد
 
فریاد ِ بلندای ِ مَرام ِ بشریت
از حنجره ی اوست که رهبر شده باشد
 
این ترجمه ی لفظ به لفظ ملکوت است
یعنی که خدا صورت حیدر شده باشد
 
آئینه پر از نقش معطر شده باشد .
آئینه پر از نقش معطر شده باشد
 
 
 
اکرم بهرامچی

 

 

 

شعر مولودی سرود مدح حضرت 

آقا معلم سلام

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

 

آقا  مدیر1 اجازه منو میشناسید آقا

یادتونه ده کوثر بودم شاگرد شما ؟

 

آقا معلم سلام ما شاگرد شماییم
بین شاگردات اما ما تنبل اوناییم
 
 
یادتونه اون روزا توی بارون و برفا
می اومدین یاد بدین درس خدا الفبا
 
 
آقا مدیر یادته درسی که بابا آب داد
هیچ وقت نگفتین مدیر به ما خدا آفتاب داد


یاد اون روزا به خیر برنج می دادین به ما
ما را می بردین به اوج تا اون بالا بالاها2

آقا یادتون میاد انار می کردین دون دون
یکی یه قاشق پر می دادین به هممون3

آقا اجازه بدین  بازم شاگرد بمونم
درس محبت را من از چک هاتون4 بخونم

آقا شما همیشه معلم من هستید 
دستتون رو می بوسم چقدر خسته هستید5

 

 پی نوشت ها 

1- در روستا ما همه ی معلم ها را با عنوان « آقا مدیر » می شناختیم 
2- آقا مدیر کلاس اول من- آقای رحیمی - یک روز برنج درست کرده بود و برای هر یک از دانش آموزان کلاس اول یک قاشق برنج داد .
3- یک روز چند انا را دانه دانه کرده بود و هر دانش آموز یک قاشق داد و عجب مزه ی دلنشینی داشت 
4- یک سیلی آب دار هم در بهار سال 1362 نوش جان کرده ام از آقای رحیمی .
5- این شعر را در سال 1389 سرودم و در یک مراسم بزرگداشت مقام معلم در حضور 400 معلم شهرستان شازند تقدیم کردم به آقای رحیمی . مراسمی که اشک خیلی از معلم ها در آمد !

این شعر را به مناسبت روز معلم سال 1393 با کمی اصلاحات تقدیم می کنم به همه ی معلمان عزیزم :
- آقای صفر علی رحیمی . کلاس اول ابتدایی 
- آقای جوزن کلاس دوم و سوم ابتدایی 
- آقای رحیمی کلاس چهارم ابتدایی 
- خانم امیری کلاس پنجم ابتدایی 
- وهمه ی معلمان خوبم در دوره ی راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه . انشالله در یک فرصت فهرستی از معلمانم را در ذیل همین پست قرار خواهم داد تا سپاس گفته باشم همه ی آن را که در من شور و شوق و  اشتیاق آفریدند...