قربانی
بسم الله الرحمن الرحیم
![]()
امشب دوباره دلم آسمانی است
شکوه نام تو شیرین ترین فرزند را هم هرچند که عزیز باشد به مسلخ می کشاند حتی اسماعیل را ...ونه اسماعیل که شکوه نام تو آن قدر بزرگ است که می شود فرزند پیامبر خدا باشی ولی حَجّت را نا تمام بگذاری و بروی به جایی که قرار است نام بزرگت را به مسلخ ببرند و به جای یک قربانی ۷۲ ذبیح بیاوری ...
بزرگ است نام تو که بندگانی چنین داری
حالا فرشتگانت باز هم بنشینند وفلسفه ببافند که اگر آدم بیافرینی در زمین فساد می کند وخون می ریزد... خوب بریزند وفساد کنند ...
بگو بنگرند چنین بندگانت را .آنکس که تورا شناخت جان را چه کند
فرزنــد وعیــــال وخـــــانمان را چه کند
دیوانه کنـی هر دو جهـــــانش بخشی
دیــــوانه ی تو هـر دو جهـــان را چه کند*
مگر می شود در سرزمین توحیدی مکه قدم بگذاری و به یاد ابراهیم علیه السلام نباشی :
توکل به خدا و رها کردن یک زن وکودک در بیابان لم یزرع وبرهوتی چون مکه که جز سنگ سخت خارا محصولی ندارد
مگر می شود اعتماد به وعده راستین خدایی ابراهیم فراموشت شود او که بنای مکه به دستان خدایی اوست ...
چقدر بزرگ وملکوتی اند برخی ها که خداوند جای پایشان را مقامی داده وبر موحدان واجب کرده تا در همیشه تاریخ بر پشت آن نماز بخوانند وقبولی اعمالشان را مقید کرده بر نماز خواندن پشت این مقام ...
بنگر به این عظمت
نه این که خدا نداده باشد این عظمت را
اما ابرهیم خواست وخاست و خدا هم برای او این عظمت را خواست
که:
اِن تنصُرُاللهَ ینصُرکم
******
مگر می شود در مکه باشی واسماعیل ذهن وخیال تو را تسخیر نکرده باشد ...
مگر می شود به دور کعبه عشق بگردی وعاشقانه زیستن ابراهیم واسماعیل وهاجر فراموشت شود ...
مگر نه این که همین زندگی آنها تورا به این وادی کشانده ؟
خدا ابراهیم واسماعیل را در همیشه تاریخ جاری کرده و ذکر نیک او را پیوسته به ابدیت متصل کرده...
وقتی به حطیم**می رسی ، جایی که انتهای دنیا وباب ملکوت است هنوز هم بوی علوفه ای راکه اسماعیل برای گوسفندانش آماده کرده حس کردنی است ...
حجر اسماعیل که قبر اسماعیل علیه السلام و هزارا پیامبر خدا در آنجاست می شود مسجد تو که مدام سجده می کنی ومعتکف درگاه خدا جایی که دلت نمی آید نمازی نخوانی ودعایی نکنی درست زیر ناودان طلا .
ای خدا مگر می شود زمزم بنوشی وجریان رحمت تو بر اسماعیل وهاجر به خاطرت خطور نکند ؟.
وقتی هروله کنان میان صفا ومروه سعی می کنی می شود دل شوره یک مادر را که در زیر افتاب مدام چشمی به فرزند تشنه دارد و چشمی به سراب صفا ومروه وامیدی به رحمت خدا را فراموش کرد ؟
این روزها دلم هوایی و چشمانم ابری است بگذار ما هم در حسرت زیارت دلمان قرار نداشته باشد ...
پی نوشت ها
* خواجه عبدالله انصاری
**به مساحتی مثلث شکل که یک گوشه آن حجر الاسود است گوشه دیگر آن مقام حضرت ابراهیم است و گوشه دیگ آن درب کعبه حطیم می گویند در وجه تسمیه آن نوشته اند این کلمه از حطم یعنی خرد کردن می آید وچون اسماعیل در این قسمت برای گوسفندانش علوفه خرد می کرده حطیم می گویند . البته وجه دیگری هم گفته اند که چون این قسمت از کعبه جایی است که به علت ازدحام حجاج فشردگی است حطیم می گویند .
در یکی از دورهای طواف وقتی به این قسمت از کعبه می رسی این دعا دعایی است که تو را از خود بی خود می کند عبیدک ببابک خویدک ببابک سائلک ببابک مسکینک ببابک...(بنده کوچکت به در خانه توست، خادم کوچکت به در خانه توست، گدایت به در خانه توست، مسکینت به در خانه توست...)
بسم الله الرحمن الرحیم