اصلاحیه
بسم الله الرحمن الرحیم
غزل
چه خوش باشی نباشی ٬ نوبهاری
که باغ و سبزه اندر سینه داری
نسیمت؟ نه . مگر برقت بگیرد
ولی تو با نگاهی بی قراری
شکوه اشک چشم مست نازت
شبیه شبنمی در لاله زاری
من امشب با غزل بودم ولیکن
غزال چشم تو از من فراری
تو مثل شوقی از جنس تکلم
سکوت مبهمی در سینه داری
غزل می گویم از دلتنگ بودن
تو مشغولی و انشا می نگاری ؟
شعور شعر من حد دوبیتی است
تو هم حس غزلخوانی نداری
پی نوشت ها
۱- سلام وعیدتون مبارک
۲- این همون غزل قبلیه با اندکی اصلاح.
۳- فترت : سستی ٬کندی ٬ - مابین دو تب - زمانی که بین دو پیغمبر باشد .... (فرهنگ عمید جلد دوم ۱۵۱۲) و این جا یعنی بعد از این همه محرومیتی که من در باب شعر گفتن داشتم و حالا دوباره با این خاطر حزین با غزلی قرین شد !۴- سلام به چهار محالی ها وبختیاری ها ٬ سلام به شهر کردی ها ٬ سلام به سورشجانی های عزیز . سلام به دوست عزیزم دانش علیزاده و خانواده اش که چند روزی که مهمونشون بودیم مثل رود جاری بودند . زلال زلال . مثل چشمه ی دیمه ٬ مثل سرچشمه ه ی زاینده رود با صفا . ساده وصمیمی اند این چهار محالی ها وبختیاری ها . هر چه دیدیم چشمه بود وزلالی و زایندگی . جای شما خالی بود .
بسم الله الرحمن الرحیم