شب یلدا دهلی نو
بسم الله الرحمن الرحیم

شب یلدای دهلی نو به مانند شب یلدای ده کوثر نیست . شب های یلدای ده کوثر شب هایی سرد از سوز برف بود که هرم نفس های مادر و گرمای وجود پدر در دور کرسی آن را گرما می بخشید . در دهلی نو هنوز هوا خوب است . بی آن که چراغی روشن کنیم روز را به شب می رسانیم و شب با مختصر چراغی خانه ی امیدمان گرم می شود . از معدود سال هایی است که شب یلدا را در خانه ی خودمانیم . با همسر و فرزندان . هر چند من رسم دیارمان را به جا آورده ام و تنقلات ، هندوانه ، انار و کدو گرفته ام و همسر نیز سفره ی شب یلدا را آراسته است و حتی اگر یاهو مسنجر و گوگل تالک را هم مدد گرفته باشیم باز هم بعد از صرف تنقلات همه بر این باوریم که شب یلدا فقط به خاطر خوردن نیست بلکه چون قرار است اقوام کنار هم جمع باشند و ساعات بیشتری را کنار هم بنشینند خوردنی هم آماده می کنند . نه این که چون خوردنی هست پس کنار هم جمع می شوند .
یکی دو روز است مشغول خواندن سفرنامه هایی هستم که برخی از ایرانیان به هند آمده آن را نگاشته اند . به نظر می رسد بسیاری از این دست نگاشته ها بنا نبوده کتاب شوند . فردی به هند آمده ، خاطراتی را برای خودش و احیانا برای نقل در جمع دوستانش نوشته ولی نمی دانسته که از این کار او قبایی بر تن مصصحان دوخته و موجب اشتغال آفرینی خواهد شد و براستی که اگر برای میرزا محمود شیرازی و نایب الصدر شیرازی و ... نوشتن خاطراتشان آب نداشته ، اما برای برخی ها نان داشته است و برای من که در این دیار که کتاب مورد علاقه ام درّ کمیاب است انیس مونس می شود . حتما مطالب در خور توجه این کتاب ها را برایتان نقل خواهم کرد و اگر بنا باشد - انشالله - از این سفر خویش کتابی بنگارم بدان ها اشارت خواهد رفت .
بسم الله الرحمن الرحیم