کتابخوانی و دشواری ها ..
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز در اراک پانزدهمین نشست « کتابخوان » برگزار شد .در این نشست تعدادی از « کتابداران » شهرهای مختلف استان ، کتاب هایی را که خوانده اند را به حاضران - که در حدود 200 نفر بودند - معرفی کرده اند .ارائه کنندگان کتاب در این نشست ، وظیفه ی ذاتیشان « کتابداری » است و طبیعی است که « کتابخوانتر » از دیگران باشند و مستمعین هم بیشتر از کارمندان و اهالی قلم بوده اند که باز هم طبیعی است که نسبت به اصناف دیگر بیشتر در معرض ابتلا به مطالعه باشند . همین نشست بهانه ای شد ضمن ارائه یک خاطره ی هندی تحلیل کوتاهی هم از وضعیت مدیریت فرهنگ کتابخوانی داشته باشم . آنچه هویداست این است که با همه ی تلاش ها و زحمت ها رشد مطالعه در میان مردم همچنان پایین است وپایین تر خواهد آمد و به نظر می رسد نظر من این شیوه مدیریت فرهنگی هیچگاه ملت ما را کتابخوان به معنای واقعی نخواهد کرد.
- در دی ماه سال 92 یک سفر کوتاه ولی پربار به شهر امروهه از شهرهای هند رفتیم . شهر که غالب افراد آن شیعه هستند و مراسم عاشورا و اربعین آن ها زبانزد است و مخصوصا حرکت عزاداران از داخل گدازه های آتش و سینه زنی هایی که منجر به خونریزی از سر و سینه می شود و البته قمه زنی و ....قصدم از نگارش این مطلب تنها اشاره گذرا به تصویر است . این یک مغازه ی کتابفروشی نیست بلکه یک کتابخانه ی عمومی است که یک معلم حق التدریسی اهل اَمروهِه در یکی از کوچه ها دست و پا کرده . کار او امانت دادن کتاب های درسی و غیر درسی به اهالی محل است و در ازای آن پول دریافت می کند . در کنار کتاب ، تعدادی از روزنامه ها را هم به این مغازه می آورد تا مراجعه کنندگان روزنامه هم مطالعه کنند . دقیقا همین کاری را که یک کتابخانه عمومی ما با این هم خدم وحشم و وسعت و امکانات و نیرو انجام می دهد او در یک مغازه ی سه در چهار به سامان رسانده و در ساعاتی از روز که برای تدریس می رود یکی از دانش آموزان اهل ذوق را به جای خود می گذارد . اگر دقت کنید حتی پارکینگ موتور او هم هست . این همه استفاده مفید از یک فضا . دسترسی مردم هم راحت است . حالا اگر در هر خیابانی چنین کار با ارزشی انجام شده باشد نه نیاز به ساختن کتابخانه عمومی هست و نه نیاز به بروکراسی اداری .
واقعا اگر قرار باشد به همین شهر دو سه میلیون نفری کتابخانه ی عمومی مثل کتابخانه های ما بسازند چند کتابخانه باید باسزند و آن وقت باید ادارات عریض و طویلی هم برای اداره ی آن کتابخانه ها بسازند و بعد هم در کشورشان باید وزارتخانه ای برای اداره ی آن اداره ها بسازند و قس علی هذا .دقیقا عین کاری که ما کرده ایم و متاسفانه هر روز هم از آمار کتابخوان های ما اضافه که نشده هیچ بلکه کاسته شده . من علت عمده اش را همین عدم دسترسی می دانم .
- وقتی در مرکز یک استان تنها 5 الی 6 کتابخانه عمومی وجود دارد و در شهرهای کوچک تر قاعدتا یک یا دو کتابخانه عمومی بیشتر وجود ندارد ، مردم را - که علاقه ی زیادی به کتابخوانی ندارند -چگونه می توان مجاب کرد تا مسیر طولانی را طی کنند و هزینه ی عضویت بپردازند و کتاب را به امانت ببرند و هفته ی آینده آن را به کتابخانه برگردانند ؟ خیلی کار دشواری است . وقتی دسترسی دانش آموزان ما به کلوپ های بازی بسیار ساده است و با این همه جذابیتی که بازی های رایانه ای دارند ،کدام جوان ونوجوان ما آن را رها خواهد کرد و عرق ریزان خودش را به کتابخانه ی عمومی خواهد رساند ؟
ای کاش ما هم به جای ساختن ساختمان های بزرگ کتابخانه و هزینه ی فراوان ایجاد مخازن و محبوس کردن کتاب ها و به عنوان نماد اندیشه و تفکر و استخدام کتابدار و ایجاد بروکراسی اداری ، کتابخانه های عمومی کوچک در کوچه ها به صورت خصوصی می ساختیم تا کتاب به بطن زندگی مردم می رفت .انصافا جز این است که تعداد اعضای کتابخانه های ما خیلی کم است آن عده ی کم هم یا عمدتا فرهنگی و کارمند هستند که تنها دو میلیون نفر از جمعیت ایران را تشکیل می دهند و نیک می دانیم عده ی کمی از ان ها کتابخوان هستند و باقی هم یا دانش آموز هستند و یا دانشجو که آن ها هم بیشتر برای خواندن کتاب های درسی می روند که جزو سرانه کتابخوانی محسوب نمی شود .
وقتی مراجعه به اتاق روسای ادارات یا کارشناسان و یا مدیران کل می روم و با زندان های بزرگ تفکر و اندیشه ( ویترین های کتاب ) مواجه می شوم دلم می گیرد .پیشنهاد می کنم نگهداری کتاب در اتاق مدیران کل ، روسای ادارات وکارشناسان تمامی نهادها و ارگان ها ممنوع شود . این کتاب ها، روسای مختلفی را در پشت میز ریاست دیده اند اما هیچکدام از این ها فرصت نکرده اند کتاب های در ویترین را - حتی - تورق کنند . ای کاش نهضتی بشود و این کتاب ها از این زندان ها آزاد شوند و مدیران و کارشناسان تنها به داشتن کتاب های مرتبط با شغل و وظیفه ( قوانین ومقررات ) بسنده کنند . یقینا بدانید با همین روش میلیون ها جلد به کتابخانه های کشور تزریق خواهد شد . - همانطور که می دانید مدیران اموزش وپرورش شهرستان ها عضو هیات امنای کتابخانه های عمومی شهرستان هم هستند و من به حسب مسئولیتم در شازند در این جلسات شرکت می کردم . نکته این که شهرداری ها موظف هستند درصدی از عوارض را به کتابخانه های عمومی تخصیص دهند . من در این دو سال که در این جلسات شرکت می کردم می دیدم که رئیس محترم فرهنگ شهرستان فقط وفقط آمار واریز عوارض را می دهد و هر بار که جلسه تشکیل می شد مبلغ موجود در حساب بیشتر از گذشته بود . این یعنی این که شهرداری به تکلیف خود خیلی خوب عمل می کرد اما رئیس دستگاه فرهنگ نمی دانست ان را چگونه هزینه کند !!!
- باز هم گفتنی هایی هست . انشالله
بسم الله الرحمن الرحیم