من خانه نمیدانم ....
بسم الله الرحمن الرحیم

عزم آن دارم که امشب مست مست
پای کوبان کوزهٔ دردی به دست
ســـر به بـــازار قلندر در نهـــم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
تا کی از تزویر باشم خودنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست
پردهٔ پندار میباید درید
توبهٔ تزویر میباید شکست
وقت آن آمد که دستی بر زنم
چند خواهم بودن آخر پایبست
ساقیا در ده شرابی دلگشای
هین که دل برخاست غم در سر نشست
تو بگردان دور تا ما مردوار
دور گردون زیر پای آریم پست
مشتری را خرقه از سر برکشیم
زهره را تا حشر گردانیم مست
پس چو عطار از جهت بیرون شویم
بی جهت در رقص آییم از الست
عطار نیشابوری
*** این غزل زیبا را با صدای زیبای « هژیر مهر افروز » ، حتما بشنوید. از آلبوم « من خانه نمیدانم »
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم مهر ۱۳۹۴ ساعت 22:21 توسط حسین مولوی
|
بسم الله الرحمن الرحیم